بايد اعتراف كنم كه هنوز ريتم زندگيم با ريتم زندگي تو اينجا هماهنگ نيست. هنوز نميدونم كه آدماي اينجا مخصوصاٌ ايرانيا از چه زاويه اي به حرفام گوش ميدن.... چيزي كه فهميدم اينه كه بيشترشون درك مادي جلوي چشماشونه .....شايدم اشتباه ميكنن... نمي دونم... ولي بايد اقرار كنم كه يكي كه بشه بهش زنگ زد و گفت پاشو بريم چند ساعت از معنويات حرف بزنيم هنوز پيدا نشده... خب تو ايران اينجوري نبود.. خيلي فرق ميكرد......شايدم شتاب زندگي تو اينجا همه رو داره با خودش ميبره...واقعاً نمي دونم كه ما هم بايد با اونا بريم يا استقامت كنيم
Wednesday, April 18, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 comments:
زیاد نگران نباش اومدم اونجا هرچقدر دلت خواست از معنویات حرف بزن منم اصلا خسته نمی شم،بلکه یک پای ثابت هستم.
واسه چي ميخاي بيايي اينجا؟
to babak:
تجربه جدید در زندگی و خودشناسی بیشتر، ببینم واقعا اونی که فکر می کنم و میگم هستم یا تو زرد از آب در میام.
انشاءالله همونطوري كه فكر ميكنيد خواهيد بود و در زندگي جديد اتان موفق باشيد. دنياي غرب خيلي چيزهاي خوبي داره و كلي امكانات در اختيار آدما ميزاره و اگه بتونيم ازش استفاده كنيم خيلي خوبه. پيشنهاد ميكنم كتاب هجرت و تمدن شريعتي رو بخونيد خيلي كمكتون ميكنه
Post a Comment