کشاورزی الاغ پیری داشت که یه روز اين الاغ بيچاره بطوراتفاقي توی یک چاه بدون آب مي افته. کشاورز هر چه سعی مي كنه نمي تونه الاغ رو از تو چاه بیرون بیاره و براي اينكه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشه تصمیم ميگيره چاه رو با خاک پر کنه تا الاغ زود تر بمیره و زیاد زجر نکشه
.
روستايي با سطل روی سر الاغ خاک می ریزه اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش رو می تکونه و زیر پاش می ریزه و سعی میکنه بره روی خاک ها
روستايي با سطل روی سر الاغ خاک می ریزه اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش رو می تکونه و زیر پاش می ریزه و سعی میکنه بره روی خاک ها
.
روستایی همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه مي ده و الاغ هم همینطور به بالا اومدن ادامه مي ده تا اینکه به لبه ی چاه مي رسه و از او بیرون مياد
روستایی همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه مي ده و الاغ هم همینطور به بالا اومدن ادامه مي ده تا اینکه به لبه ی چاه مي رسه و از او بیرون مياد
.
مشکلات زندگی مثل تلی از خاک بر سر ما میریزند و ما مثل همیشه دو اتنخاب داریم . اول اینکه اجازه بدیم مشکلات ما رو زنده به گور کنن و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود
2 comments:
سلام
این الاغ چندان هم بی کلاس نیست بیچاره کلی چیز به ما یاد داد
مثال خوبی بود همشهری
...
اما اگه یه بلا نسبت هم بهش اضافه
میکردی.. بد نبود
..
هه هه هه
Post a Comment