رضا هميشه واسه من مظهر آفرينندگي و خلاقيت بود و هيچوقت فكر نمي كردم كه يك روز بايد واسه مرگش بنويسم. هميشه به من مي گفت بابك يك روز درست ميشه ولي آخرش نشد
.
از كلاس اول با هم هم كلاس بوديم و هميشه اون شاگرد اول يا دوم منم پشت سرش بودم.. هميشه از من جلوتر بود ... اين بار منم قال گذاشت رفت و من عقب تر از اونم ... حقش نبود اينجوري رفتي رضا
.
ديگه نمي تونم بنويسم
3 comments:
خدا بیامرزدش صورت مهربونی داره
Khoda rahmatesh kone!
khoda rahmatesh kone, inshallah ke ma ham ghabl az raftan, be marefate beresim.
Khodaya, mageh nemigi ke bakhshandeh o mehrabani, mageh nemigi ke amorzandeh o ghafari. Maa ro to nayamorzidi az in donya morkhah nakon.
Post a Comment