Wednesday, August 02, 2006

خدا

من هيچوقت نتونستم فكرمو به اون آدمايي كه خدارو قبول ندارن نزديك كنم . واقعاٌ هميشه هم سعي كردم كه بي تعصب حرفاشونو گوش كنم ولي نميدونم چرا نمي فهممشون. شايد اونايي كه من باهاشون صحبت كردم زياد مطلع نبودن، نميدونم
ميدونيد هميشه واسه من سئوال بوده چطور اين آدما اين همه نظمي رو كه تو دنيا هست نمي بينن و معتقدن همه چيز اتفاقي بوجود اومده . عجيبه ؟ نيست. خودشون كه يه چيز درست مي كنن مثلاٌ نقاشي ميكشن به هزار نفر نشون مي دن ميگن فلاني ببين من اينكارو كردم ؛ بعد خالق اين دنياي بزرگ و نميبينن
من هميشه بهشون مي گم كه فرض كنيد روي ماسه هاي ساحل جاي رد پا هست .خوب اين نشون مي ده كه يه بنده خدايي از اين جا رد شده مگه نه ؟ ميگن آره . بعدش ميگم خب جهان هم رد پاي خداست
دنيا اونقدرا هم كه ماها فكر ميكنيم پيچيده نيست .بقول مولانا
پيش چشمت داشتي شيشه كبود
زان كبودت جمله عالم مي نمود
ماها عينك دودي زديم فكر مي كنيم همه جا تاريكه. عينكو ورداري خوشتيپ تري عمو

No comments: