خداييش تا حالا چند بار موقعي كه خوش بودين ياد خدا افتادين ؟ موقعي كه با طرف گل ميگفتين گل ميشنفتين رو ميگم .... جالبه گاهي اوقات ملت از خدا درخواستاي عجيب غريب هم مي كنن..........خدايا دمت گرم اين دختر خوشگله رو واسه ما جورش كن ! من يكي كه هر موقع مشكل دارم آويزون خدا ميشم و چقدر اين چند وقت بهش گير دادم ... احساس مي كنم جديداٌ هر وقت سراغ خدا ميرم ميگه .......اوه! بازم اين بابك مصيبت اومد ....منم ميگم خودت خلق كردي ميخواستي نكني... خيلي حال ميده با خدا كل كل كردن
بعنوان يك اصل كلي ، مشكلات هميشه مايه پيشرفت معنوي آدما ميشه و ما رو يك قدم پيش مي بره ...... من فكر مي كنم خدا اونايي رو كه بيشتر دوست داره بيشتر مشكل جلو راهشون ميزاره تا بيشتر يادش باشن... شما چي فكر مي كنين؟ هان
بعنوان يك اصل كلي ، مشكلات هميشه مايه پيشرفت معنوي آدما ميشه و ما رو يك قدم پيش مي بره ...... من فكر مي كنم خدا اونايي رو كه بيشتر دوست داره بيشتر مشكل جلو راهشون ميزاره تا بيشتر يادش باشن... شما چي فكر مي كنين؟ هان
5 comments:
راستش نمی دونم.... یک داستانی رو پدرم برام به نقل از یک کتاب عرفانی که الان یادم نیست اسمش رو گفت... وقتی نوح به کشتی شد و با اصرار زیاد پسرش باز همراهش نیومد... بعد از اینکه همه جا رو آب گرفت ندا آمد که نوح در چه حالی... نوح جواب داد خدایا تو از درونم آگاهی و می دانی که چه حالی هستم وقت پاره تنم در آب غرق می شود و به حرف من گوش نمی دهد ... ندا آمد.... نوح تو پیغمبر خدایی و مستجاب الدعوه .. تو طلب عذاب کردی و فرود آمد ... ولی حس تو به فرزندت حتی قطره ای از دریای حس من به بنده ام نیست.. وقتی تو در این حالی برایت قابل تصور نیست من چگونه ام وقتی می بینم بندگانم در رنجند.... (البته این مفهوم کلیش بود اصل متن یادم نیست) برای همین تازگیا که میام چیزی بخوام... می گم مگه من آگاهتر از خدام.. مگه من نعوذبااله از خدا مهربونترم...؟؟ پس دیگه چی بخوام ازش... البته ماها انسانیم... شاید دعا می کنیم که خودمون بشنویم... چون اون که از درون خبر داره... شاید اینهم یک نوع عشق بازی با معبوده
اين حرفي كه زديد خيلي حرف درستيه . اين بالاترين مرتبه انساني هستش كه آدم راضي به رضاي خدا باشه البته اين بدين معنا نيست كه آدم تلاش نكنه بلكه براي بدست آوردن نتيجه مورد نظرش هي زور نزنه
بعضياي مي گن كه آدم واسه خودش نبايد دعا كنه بلكه بايد در حق ديگران دعا كرد. چون اگه در حق خودت دعا كني و دعات مستجاب شه از ذخيره معنويت كم ميشه . من هنوز با اين مفهوم يك خرده مشكل دارم چون يك خرده داد وستدي بنظرم ميرسه
یک جا خوندم که دعلا و استجابت اون به دعا کننده و دعا شونده و شرایط زمانی مکانی و احساسی دعا کننده داره ولی کلا آدم باید به دعا به شکل چند لحظه توجه به خدا نگاه کنه در ظمن همه دنیا بده و بستونه و این هیچ اشکالی نداره مگه خودش نگفته منو بخواهید تا اجابت کنم یعنی بده بستون دیگه !!
به نظر من آدم نباید برای مسائل مادی آویزون خدا بشه ولی برای مسائل معنوی باید همیشه آویزون اون باشیم
خدا ما رو نفرستاده به زمین که حال کنیم و خوش باشیم . فرستاده که رشد کنیم و رشد بدون سختی نمیشده
هروقت من اینو میشنوم میگم مگه خدا سادیسم داره که بخواد دوستاشو زجر بده.اما این قاعده زندگیه."رنج"زنده بودن که هرچی بوای بیشتر"زندگی"کنی بیشتر باید با اون کنار بیای واینم هنر ادماست.اما در مورد خدا میتونم استناد به حرف خودش کنم که گفته ما به هر کس به اندازه طاقتش تکلیف میکنیم.
Post a Comment