Monday, February 26, 2007

رنگ



عكس بالا ماله ايرانه .. قشنگه نه ؟
.
بنظرم يكي از تفاوتهاي عمده اي كه استراليا با ايران داره تو رنگه... اگه توجه كنيد اينجا همه چي رنگ و وارنگه.. آدماش، رنگ لباساش، رنگ ماشيناش ... ولي تو ايران اينجوري نيست... يا رنگ سياه ميبيني يا سفيد... شايدم آدماش هم همه چي رو يا سياه سياه ميبينن يا سفيد سفيد .. كمتر آدماي خاكستري پيدا ميشه
.
استفاده از رنگ چيز مهميه...كلاً روحيه آدم رو نشون ميده... من ناخودآگاه موقعي كه از چيزي ناراحتم به سمت رنگهاي تيره ميرم.. ولي گاهي افه هاي غم حال ميده
.
بيشترين استفاده از رنگ تو طبيعته ...شما طبيعت رو نگاه كنيد.. خدا اگه ميخواست همه رو سياه سفيد خلق ميكرد.. بيخود اين همه رنگ نمي آفريد.. واقعاً خدا زيباترين نقش هاي عالم رو كشيده



Saturday, February 24, 2007

نوشتن

خبر خوب اينه كه بالاخره پيشنهادي كه به بي بي سي دادم در خصوص داشتن يك صفحه ويژه استراليا تو سايت بي بي سي تصويب شد . بنظرم اين يك واقعه مهم واسه جامعه ايراني تو استراليا مي تونه قلمداد بشه كه مسائل مرتبط به اونا رو حداقل بيست ميليون نفر در ماه تحت يك صفحه مجزا ميخونن
.
متاسفانه بعضيا كه بر مسند كارهاي فرهنگي اينجا هستن اصلاً اهميت موضوع را درك نميكنن. من چند روز پيش رفتم پيش يكي واسه كمك ، و فقط ده دقيقه داشتم از تفاوت اس بي اس با بي بي سي حرف ميزدم... داشت گريه ام ميگرفت نه بخاطر اون بلكه بخاطر جامعه ايراني كه اينا نماينده اش هستن... به من ميگفت واسه چي ميخاي اين كار رو كني ! بنظر شما جواب اين سئوال را چي بايد ميدادم؟
.
ما هميشه تو عمرمون با كار انفرادي جلو رفتيم اينم روش .. واقعاً من يكي مغز خر خوردم كه با اين وضع و اوضاع زندگي خودم دارم اينكار رو ميكنم... حالا انشاء الله كه ماحصل كار رو ديدن ميفهمن يعني چي.... بعد همينا موقعي كه از خصلت هاي بد و خوب ايراني نوشته بودم تو بوق و كرنا كردن كه اين يارو- يعني من- ميخاد جامعه ايراني رو به تفرقه بكشه و از فرهنگ و آداب ايراني هيچي نمي دونه! به كجاي اين شب تيره بياويزم قباي ژنده خود را
.
بعد جالبه همين دوستان مطلبي كه من راجع به ويزاي كار وتعطيلات كار كردم رو واسه فك و فاميلاشون ميفرستن و ميگن پا نشيد بياييد اينجا دليلش هم اين مقاله اي هستش كه مي بيني
.
داستايوفسكي خدا بيامرز تمام آثارش رو بخاطر قولي كه به ناشر ها داده بود مينوشت و بعد از اينكه پول ميگرفت يكراست تو قمار مي باخت... ما هم خداييش انگيزه اي كه داريم يك چيزي تو اين مايه هاست و فقط بخاطرقولي هست كه ميديم .... بعضي آدما كله خرن و بنده جزو اون دسته از آدمها هستم.. ما ايراني جماعت نه عرضه كار كردن داريم و نه دوست داريم يكي ديگه كار كنه... فقط عين يابو جفتك پرت مي كنيم... خدايا آخر عاقبت ما رو با اين جماعت كه نه ايراني هستند و نه استراليايي بخير كن
.
مرا به خير تو اميدي نيست ، شر مرسان

Tuesday, February 20, 2007

تقويم جنسي

مطلب زير را كه نوشته آقاي اسفنديار صفاري است يكي از دوستان مرحمت كردند براي من فرستادند
.
تقويم جنسي هم به بازار آمد
.
چند روز پس از انتشار تقويمي از سوي بنياد بين المللي الغدير که در آن هيچ يک از مناسبت هاي ملي و حتا 12 فروردين و 22 بهمن نيز ذکر نشده اند، يک موسسه انتشار کتب مذهبي در قم اقدام به انتشار اثري با نام "تقويم زناشويي" کرده که اختصاص به توصيه هاي جنسي منسوب به پيشوايان مذهبي شيعه دارد. انتشار چنين آثاري با مجوز وزارت ارشاد در حالي صورت مي گيرد که از آغاز به کار حسين صفار هرندي به عنوان وزير ارشاد، موجي از محدوديت و سانسور حوزه نشر کتاب و مطبوعات را در بر گرفته است
.
اثر بي نظير ارزشي
.
هفته گذشته اثري در قم منتشر شد با جلد چهار رنگ و صفحات داخلي دو رنگ تحت عنوان "تقويم زناشويي". اين کتاب که در تيراژ صد هزار جلد به چاپ رسيده، در قم گردآوري، تنظيم، طراحي و با مجوز ارشاد اسلامي قم،منتشر شده است. ناشر اين تقويم، که يکي از مراکز مورد حمايت دولتي و قضايي است، با اشاره به داشتن حق كپي رايت مندرجات اين تقويم، نسبت به كساني كه قصد اقتباس و يا استفاده از مطالب آن را كه از حليه المتقين و رساله هاي عمليه مراجع، گرفته شده هشدار داده است. حليه المتقين مجموعه اي از روايات درباره مسائل مختلف مذهبي است که بخشي آن به مسائل جنسي اختصاص دارد و بسياري از کارشناسان ديني، بخش بزرگي از مندرجات آن را نامعتبر مي دانند
.
در تقويم زناشويي، چهار بخش در بين فصول مختلف در نظر گرفته شده كه نگاه به آن خالي از لطف نيست. بخش اول به موضوع خواستگاري اختصاص دارد، و پس از يک مقدمه کوتاه، تعريف خواستگاري به روايتي از امام صادق در باره نماز و دعاي خواستگاري امدهو از قول امام صادق گفته شده است: "هرگاه كسي اراده خواستگاري نمايد دو ركعت نماز بگذارد و حمد و ثناي الهي گويد و دعايي كه از صفحه 93 حليه المتقين نقل شده بخواند." در اين بخش همچنين ضمن "نهي انجام عمل جنسي در روزهاي قمر در عقرب" و تاكيد بر نهي عمل آن در ساير روايات اسلامي، در مورد ملاك انتخاب همسر روايتي نقل شده مبني بر اينکه: "زن باكره اي را بخواهيد كه فرزندان بسيار بياورد و سرينيش- همان باسن- بزرگ باشد
.
بخش دوم به بحث درباره آميزش جنسي اختصاص دارد، و با نقل رواياتي آمده: "هنگام آميزش با همسر فوري بر روي او قرار نگيريد و عمل دخول را انجام ندهيد" بلکه "پيش از آن با لمس زن، با او بازي و خوش طبعي كنيد زيرا اين عمل آميزش را براي شما پاكيزه تر و گواراتر مي كند." در اين بخش توصيه شده كه "هنگام دخول روبه قبله و يا پشت به قبله نباشيد" و با نهي آميزش به شكل ايستاده آورده است: "چهارپايان اين گونه جماع مي كنند و اگر فرزندي در آن هنگام بهم رسد مانند الاغ بر تخت خود بول مي كند
.
در اين کتاب همچنين آميزش در شب اول ماه رمضان مستحب دانسته شده اما "فرزند حاصل از آميزش در شب عيد قربان را داراي شش و يا چهار انگشت در دست" دانسته و توصيه كرده "براي اينكه فرزند چشم چپ نشود به هنگام بعداز ظهر جماع نكنيد." "پشت بام و زير درخت ميوه دار "از جمله مکان هايي است که در اين تقويم به عنوان مكان هاي نامناسب براي آميزش ذكر شده و "فرزند حاصل از آميزش بر روي پشت بام را فرزندي منافق" و "فرزند حاصل از آميزش زير درخت ميوه دار را جلاد، آدمكش و يا كاهن و جادوگر "توصيف كرده و "فرزند حاصل از جماع در برابر نور خورشيد را همواره در نكبت و فقر" توصيف كرده است
.
بخش سوم تقويم زناشويي به تغذيه جنسي پرداخته و به معرفي مواد غذايي كه شهوت را زياد مي كند پرداخته است كه برخي از نمونه هايش چنين اند: "خوردن انار نطفه مرد را زياد مي كند و فرزند را زيبا مي گرداند." " انجير را خشك و تر بخوريد كه جماع را مي افزايد." "پياز بخوريد كه سه خاصيت در آن هست بوي دهان را پاك مي كند، لثه را محكم مي نمايد و بر نطفه و قدرت جماع مي افزايد." "خوردن تره بعد از غذا مدر حيض، مقوه كمر و محرك باه مي باشد و نيروي جنسي را تحريك مي كند." "دم كرده گياه زعفران محرك قوه جنسي مي باشد." "روغن زيتون نطفه مرد را زياد مي كند." " مداومت در مصرف كاسني به هر كسي كه دوست دارد ثروت و اولادش زياد شود سفارش شده." "تخم كاهو سرد و خشك و مانع احتلام و سيلان مني مي باشد." "هر كس كدو را با عدس بخورد وقتي كه خدا يادش آيد دلش نازك گردد و جماع او بيشتر مي شود". "به زنهاي حامله كندر بخورانيد زيرا آنكه در شكمش هست اگر پسر باشد دانا، شجاع و قلب او پاك باشد و اگر دختر باشد صورت و سيرتش خوب مي شود و اطراف رانش بزرگ و نزد همسرش محبوب و سعادتمند مي باشد". " خوردن هويج كليه را گرم و آلت رجليت را بلند مي نمايد". "علاوه بر خوردني ها گياه حنا به عنوان خضاب اسلام و سيد گلها در دنيا و آخرت مي باشد و اين گياه باعث افزايش قدرت جماع مي شود"
.
در بخش چهارم اين اثر كه به حقوق زن و شوهر بر يكديگر مي پردازد "يكي از حقوق شوهر بر زن را مضايقه نكردن از نزديكي موقع اراده شوهر حتي بر پشت پالان شتر" آورده است... يعني اگر مرد خواست زن بايد خودش را اگه سوار شتر هم باشه تسليم كنه- بابك
.
علاوه بر اين در اين تقويم ارزشي در روزهاي مختلف توصيه هاي مختلفي در باره تاكيد و يا نهي از عمل آميزش جنسي از قول بزرگان دين نقل شده است.در حالي كه بارها و بارها در اين اثر به زنان توصيه شده که در خدمت به مرد و خود را تسليم مرد كردن در عمل جنسي کوتاهي نکنند، وظيفه آن ها را به طور متقابل بيان نكرده و فقط به چند سطر آن هم نظافت، خوشبويي، گشاده رويي، كمك به زن در انجام امور منزل، مهرباني و خوش اخلاقي با او و تحمل و بردباري پيرامون حرفهاي نارواي زن بسنده كرده است
.
يک بام و دو هوا
.
هر هفته از سوي ائمه جمعه و يا برخي نمايندگان مجلس از گسترش بي بند و باري و فحشا در جامعه سخن گفته مي شود. در هفته هاي اخير موجي از اعتراض توسط نزديکان دولت نسبت به فيلم ها و کتاب هاي غيرخودي ها هم به راه افتاده است. با اين همه ظاهرا از نظر مقامات وزارت ارشاد، دوستان خودي مي توانندهرکاري بکنند. رياست اداره ارشاد اسلامي قم، بر عهده حجت الاسلام حميد رسايي از نزديكان مصباح يزدي، و مسئول دفتر جريان شناسي تاريخ معاصر است. او از جمله افرادي بود كه با نوشتن كتاب و سخنراني هاي متعدد، بخصوص در زمان تحصن نمايندگان مجلس ششم در زمان رد صلاحيت گسترده نمايندگان، اتهاماتي را به نمايندگان و روزنامه نگاران اصلاح طلب وارد کرد
.
وي سال گذشته و در زمان حضور احمد مسجد جامعي وزير پيشين ارشاد در نمايشگاهي درقم به طرف وي حمله ور شد و به گفته شاهدان عيني ضرباتي هم نثار وزير وقت ارشاد كرد. حمله فيزيکي رسايي به مسجد جامعي تنها زماني پايان گرفت که برخي ماموران و مسئولان وقت اداره اطلاعات قم با دخالت خود، از شدت گرفتن ضرب و شتم وزير ارشاد جلوگيري کردند. اين در حالي است كه چه در زمان وزارت مسجد جامعي و چه مهاجراني، مديران منصوب مصطفي ميرسليم بر اداره ارشاد قم رياست مي کردند
.

حالا اما رسايي خود به مدير کلي ارشاد اسلامي قم منصوب شده و تقويم زناشويي يکي از نمونه هاي آثار ارزشي مورد نظر اوست که در شمارگان صدهزاري منتشر شده است

Human Brain
















Thursday, February 15, 2007

خسرو گلسرخي

من از خسرو گلسرخي چيزي نميدونم... بجز چند تا شعري كه ازش قديما خوندم..... گويا هفته پيش دفاعيات گلسرخي رادر دادگاه زمان شاه تو ايران پخش كردند كه كلي سر و صدا كرد.... من تو يو تيوب گشتم و پيداش كردم... واقعاً قشنگ بود و جسارت اين مرد براي من حيرت آور.... روحت شاد .... بعد از ديدن اين دفاعيات غم بزرگي به دلم نشست .... واقعاً ما ايرانيا حافظه تاريخي نداريم ...هر چي بسرمون بياد حقمونه
.
براي ديدن اين دفاعيات حيرت آور و شكوهمند اين لينك را كليك كنيد
.
.
آقاي دكتر مهاجراني تو وب لاگش مطلبي كوتاه راجع به گلسرخي نوشته كه خيلي قشنگه و حيفم اومد كه نخونيدش
.
هيچ گاه او را نديده بودم.خاطره اي محودر ذهنم بود از عكس روي جلد كتاب شعرش همراه با احساسي تلخ ناشي از ناكامي اين ملت به خاك سياه نشسته و روشنفكران خسته از مبارزه براي آزادي.... بغض گلويم را مي فشارد . او را ديدم كه در دادگاه براي آزادي مي گفت و چه تلخ بود اين بغض و ناكامي.هر كس هر چه گفت نتوانست جوانمردي و پايمردي تو را كتمان كند.خسرو عزيز گريه مي كنم براي تو و آنان كه مظلومانه براي حيثيت و شرف و ناموس اين ملت جان باختند و چه فراموشكارند اين ملت!! اين ملت كه زود فراموش مي كنند قهرمانهاي خود را وظلم هايي را كه بر آنان رفته! و هر سال در روز سرنگوني رژيم سابق جشن مي گيرند و شعار مي دهند بي آنكه بفهمند و به ياد بياورنداصلا براي چه هدفي ؟! نمي دانم وقتي صداي زيباي تو را از رسانه ملي اشان شنيدند چه حالي پيدا كردند كه چه زيبا شعر گفتي و چه زيبا بود رنگ رخسار پريده ات و با چه جسارتي سخن گفتي.... آه ازاين ملت فراموشكار لا ابالي لاابالي پرست.به خاطر خونت خون مي گريم.به خاطر اين حافظه ضعيف تاريخي گريه مي كنم كه گل هايي مثل تو در راه اين چنين مردماني پرپر شدند و نه نامي از آنها مانده و نه نشاني.ما حصل حداقل پنج هزار سال تمدن براي مردم ما چه گذاشته جز خرافه پرستي و ساده لوحي و بي غيرتي و اسير احساسات زودگذر شدن وبه هر بادي وزيدن به هر سويي رفتن.خسرو عزيز گريه مي كنم براي تو كه خونت دستمايه به قدرت رسيدن آناني شد كه امثال چون تو را در سياه چاله هاي تحجرشان شكنجه مي كنند و صدايشان را در نطفه خفه مي كنند.مي دانم كه روحت هنوز آرام نيست آنچنانكه من نيز آرام نيستم اما يادت در وجدانهاي بيدار باقي خواهد ماند اگر چه در تاريخ نماند.تاريخ قضاوتگر خوبي نيست چرا كه هر حكومتي آنرا به سود خود مي نويسد اما وجدانهاي بيدار هميشه هستند و آزادگان اين مرز و بوم سينه به سينه افسانه ماندگاري تو را خواهند سرود

خوبي

انقدر ضد حال نباشيد و جلوي خوبي كردن آدما رو نگيريد... اين كار كلي حسن داره .. حداقلش اينه كه اجازه داديد يك كار خوبي تو دنيا انجام بشه كه شما هم توش دخيل بوديد.. چند تا مثال ميزنم
.
يكي داره با شوق و ذوق يك جوك رو تعريف ميكنه، لطفاً خودتون رو لوس نكنيد و وسط حرفش نپريد و بگيد اين رو كه من شنيدم، اين كه قديميه و ...... بابا آپ تو ديت.... شنيدي كه شنيدي چي رو ميخواي ثابت كني ؟ بزاريد بابا طرف حالش رو بكنه و شما هم يك جوري وانمود كنيد كه نشنيديد.. آخر هم با صداي بلند بخنديد ..مطمئن باشيد هيچ اتفاقي نمي اوفته
.
مثلاً يكي داره واستون دلسوزي ميكنه و كلي با حرارت راجع به آينده تون صحبت ميكنه... لطفاً نگيد كه من خودم ميدونم نمي خواد واسم دلسوزي كني... لطفاً به حرفاش گوش كنيد و آخر سر تشكر كنيد كه اينفدر متوجه تون بوده
.
كلاً يه جوري رفتار كنيد كه راه رو براي خوبي كردن ديگران باز كنيد.... اين داستاني كه ميگم شايد خيلي عجيب واستون باشه ولي ميگم
.
چند وقت پيش سر پينگ پنگ و وسط بازي ديدم هم تيمي ام يك چيزي گذاشت تو جيبم ... من اينقدر سرم گرم بازي بود كه متوجه نبودم چيه.... بعد كه بازي تموم شد... دست كردم تو جيب شلوارم ديدم صد دلار توش هست.. رو كردم به دوستم كه اصلاً مال تركيه هستش ازش پرسيدم اين چيه.... گفت ما هر سال بعد از ماه رمضان فطريه ميديم.... و چون ما كسي فقير تو استراليا نمي شناسيم و تو هم بيكاري ما تصميم گرفتيم كه اين پول رو به تو بديم!.... شما جاي من بوديد چيكار ميكرديد؟ حداقل كار اين بود كه بگم مرتيكه! فقير جد وآباداته و چار تا دري وري هم نثارش كنم... ولي تو يك لحظه دو دو تا چهار تا كردم گفتم چرا بهش ضد حال بزنم و جلوي يك كار خوب يك آدم و خانواده اش را بگيرم.. اونا با اين كارشون مي خواستن من رو خوشحال كنن.... من در عوض قبول كردم و چند وقت بعد صد دلار رو يك جورايي ديگه هپل هپوش كردم تا بدست اوني كه بايد برسه برسه... بعدم به دوستم گفتم كه من يكي فقيرتر از خودم اينجا پيدا كردم به اون دادم
.
كلاً كار خوب تو دنيا تاثير متوالي داره.... اگه مي بينيد يكي ميخواد يك كار خوبي براتون انجام بده جلوش رو نگيريد... نگيد خودم پياده ميرم و سوار ماشينت نميشم... نگيد سيرم و دست طرف رو رد كنيد.... فرصت بديد به آدما كه خوب باشن و خوب رفتار كنن... ماها گاهي بايد بهانه اي باشيم واسه خوب رفتار كردن آدما... عجب گيري افتاديما

Friday, February 09, 2007

برادر مايكل جكسون

من نمي دونستم برادر مايكل جكسون مسلمونه... جالب اينه ميگه مايكل داره از من كتاب ميگيره و راجع به اسلام مطالعه ميكنه.... اگر اشتباه نكنم مايكل پارسال چند وقتي رو تو بحرين زندگي ميكرد و ميگفتن مسلمون شده .... اين مصاحبه رو تو بي بي سي بخونيد واقعاً جالبه... البته به نگارش افغاني هستش
.

Wednesday, February 07, 2007

كودكي


تنها مسئوليتي كه اين مليكا خانم تو خونه داره غذادادن به اين كبوترهاست... تمام اين كبوترها اسم دارن... ليلا ...سفيد برفي.. سياه كلاغي.. اول اين كبوترها يكدونه بودن ولي از وقتي كه فهميدن سخاوتمندانه و بدون هيچ اذيت و آزاري يكي بهشون هر روز غذا ميده، تعدادشون زياد شد و هر روز داره زيادتر ميشه
.
دوران كودكي عجب دوران قشنگيه ... دنياي دويدنها ...دنياي پرسشها ... امروز مليكا گفت بابا آينه نداريم بزار خودم رو توچشمات ببينم ... گفتم باشه ....و وقتي كه چشام رو نگاه كرد يكهو زد زير گريه! بهش گفتم چرا داري گريه مي كني... گفت آخه خيلي زشتم ...واون گريه مي كرد و من از كارش مي خنديدم
.
حضرت مسيح بيخود نمي گه كه براي رفتن به بهشت بايد كودك بود

Monday, February 05, 2007

فيلم آمريكايي

اين فيلمهاي آمريكايي خيلي باحال هستن. بيشتر سناريوهاش اينجورين
.
اوضاع دنيا بهم ريخته... كشورهاي مختلف با تمام تكنولوژيشون كاري از پيش نمي تونن ببرن.... عقربه ها به تندي ميگذرن... تمام تلاش ها بي نتيجه مونده و عنقريب دنيا داره نابود ميشه.. واي خداي من ... داريم ميميرم
.
تو ثانيه هاي آخر .. يكي كه از اول فيلم تا حالا داشته فكر ميكرده و نقش منفعلي داشته يكهو از در وارد ميشه.... به تمام سيستم هاي كامپيوتري وارده... فارسي ميدونه و تركي هم به لهجه آذري حرف ميزنه... ژاپني هم كه مثه بلبل بلده...فوتبال بازي ميكنه توپ... بيخ ديواري هم شرطي ميزنه... قايم باشك هم كه بازي ميكنه هيچكس نميتونه پيداش كنه... خلبان هواپيما هم كه هست...قهرمان منچ و مارپله تو دنيا هم هست... تانك رو هم بلده راه بندازه... موتور سواري كه نگو... با دوچرخه تك چرخ ميزنه كه دهنت وا ميمونه.... از بچه گي با شاتل ميرفته كره ماه بر ميگشته..... تيزهوش، خوش تيپ ، باوقار ، بامعرفت، خوش قيافه و .... اين صفات حسنه رو بگير برو تا آخر .... و آخر فيلم سر ايكي ثانيه تمامي دلهره اي كه تماشاگر از مرگ قريب الوقوع خودش داشته رو از بين ميبره و كره زمين رو نجات ميده.......... و در انتهاي ماجرا تمامي ساكنان ملل دنيا به احترام اون از رو صندلي پا ميشن و براش دست ميزنن و تمامي خبرگزاري هاي دنيا خبر نجات كره زمين رو توسط آمريكا مخابره مي كنن و مردم دنيا تازه ميفهمن كه چه خطري از بيخ گوششون گذشته
.
آخيش ....خدا رو شكر كه اين آمريكايي ها هستن وگرنه ما تا حالا مرده بوديم

Sunday, February 04, 2007

چريدن اينترنتي

داري ميميري از خواب و فردا هزار تا كار داري ولي نميري بخوابي...حتماً شما هم به اين درد مبتلا شدين....قضيه چيه نميدونم
.
يادش بخير زمان دانشجويي ما ها خفاش بوديم...خفاش به معناي واقعي...بيخود و بي جهت از شب تا صبح بيدار مي مونديم و به عشق اينكه نانوايي ساعت 5 باز مي شه و ميريم يك بربري توپ ميخريم و يك صبحونه توپ ميزنيم نمي رفتيم بخوابيم...زمستونا هم به عشق كله پاچه بيدار مي مونديم
.
الان برو بچه هاي همخونه اي همه ويلون سيلونن... صبح تا شب ميدون تا يك لقمه نون حروم در بيارن.. اصطلاحي كه من هميشه بكار ميبرم
.
گاهي اوقات هم كه از خانوماشون مرخصي استعلاجي ميگيرند و دور هم جمع ميشن ياد ما ميوفتن و زنگ ميزنن... هفته پيش ساعت شش صبح تماس گرفتن.... ديوانگي هم عالمي داره
.
الان ساعت 3 صبحه و من بازم دلم نمياد برم بخوابم.. چراش رو نمي دونم ولي ميدونم كه فردا مي خوايم بريم ددر... تو ايران راهنماي يك تور استراليايي بودم و يكيشون وقتي فهميد من اومدم اينجا مارو مي خواد ببر گردش....يك زماني ما ايران رو نشونشون داديم حالا اونا ميخوان استراليا رو به ما نشون بدن.. از هر دست بدي از همون دست ميگيري
.
من امشب كلي تو اينترنت چريدم ..از عكس تاتوهاي ملت بگير و بيا جلو... وقتي نميشه واسه عكسات كامنت گذاشت منم مجبورم اينجا بنويسم كه خيلي قشنگ بودن
.
مواظب خودتون باشيد و عسل زياد بخوريد

Saturday, February 03, 2007

نقطه خدا در مغز

يكسري از عصب شناسان آمريكايي در سال 1977 يك تحقيقي رو انجام دادن و مركزي رو توي مغر پيدا كردند كه مربوط به خداست لينكش اينجاست
.
اونا معتقدن بخاطر اين نقطه هستش كه آدما ياد خدا ميوفتن
.
كل مطلب رو اينجا ميارم تا بخونيد
.

'God spot' is found in brain

by Steve Connor
Science Correspondent
LA Times, Wednesday 29 October 1997
.
SCIENTISTS believe they have discovered a "God module" in the brain which could be responsible for man's evolutionary instinct to believe in religion.

A study of epileptics who are known to have profoundly spiritual experiences has located a circuit of nerves in the front of the brain which appears to become electrically active when they think about God.

The scientists said that although the research and its conclusions are preliminary, initial results suggest that the phenomenon of religious belief is "hard-wired" into the brain.

Epileptic patients who suffer from seizures of the brain's frontal lobe said they frequently experience intense mystical episodes and often become obsessed with religious spirituality.

A team of neuroscientists from the University of California at San Diego said the most intriguing explanation is that the seizure causes an overstimulation of the nerves in a part of the brain dubbed the "God module".

"There may be dedicated neural machinery in the temporal lobes concerned with religion. This may have evolved to impose order and stability on society," the team reported at a conference last week.

The results indicate that whether a person believes in a religion or even in God may depend on how enhanced is this part of the brain's electrical circuitry, the scientists said.

Dr Vilayanur Ramachandran, head of the research team, said the study involved comparing epileptic patients with normal people and a group who said they were intensely religious.

Electrical monitors on their skin ­ a standard test for activity in the brain's temporal lobes ­ showed that the epileptics and the deeply religious displayed a similar response when shown words invoking spiritual belief.

Evolutionary scientists have suggested that belief in God, which is a common trait found in human societies around the world and throughout history, may be built into the brain's complex electrical circuitry as a Darwinian adaptation to encourage co-operation between individuals.

If the research is correct and a "God module" exists, then it might suggest that individuals who are atheists could have a differently configured neural circuit.

A spokesman for Richard Harries, the Bishop of Oxford, said whether there is a "God module" is a question for scientists, not theologians. "It would not be surprising if God had created us with a physical facility for belief," he said.

The Seattle Times - Today's Top Stories
National News
------------------------------------------------------------------------
Copyright © 1997 The Seattle Times Company
Wednesday, Oct. 29, 1997

Brain region may be linked to religion

by Robert Lee Hotz
Los Angeles Times

NEW ORLEANS - No one knows why humanity felt its first religious stirrings, but researchers at University of California at San Diego reported yesterday that the human brain may be hard-wired to hear the voice of heaven, in what researchers said was the first effort to address the neural basis of religious expression.

In an experiment with patients suffering from an unusual form of epilepsy, researchers at the UC San Diego brain and perception laboratory found that the parts of the brain's temporal lobe - which the scientists quickly dubbed the "God module" - may affect how intensely a person responds to religious beliefs.

People suffering this type of seizure have long reported intense mystical and religious experiences as part of their attacks but also are unusually preoccupied with mystical thoughts between seizures. That led this team to use these patients as a way of investigating the relationship between the physical structure of the brain and spiritual experiences.

In a carefully designed experiment, the researchers found that one effect of the patients' seizures was to strengthen their brain's involuntary response to religious words, leading the scientists to suggest a portion of the brain was naturally attuned to ideas about a supreme being.

"It is not clear why such dedicated neural machinery . . . for religion may have evolved," the team reported yesterday at a meeting of the Society for Neuroscience in New Orleans. One possibility, the scientists said, was to encourage tribe loyalty or reinforce kinship ties or the stability of a closely knit clan.

The scientists emphasized that their findings in no way suggest that religion is simply a matter of brain chemistry. "These studies do not in any way negate the validity of religious experience or God," the team said. "They merely provide an explanation in terms of brain regions that may be involved."

Until recently, most neuroscientists confined their inquiries to research aimed at alleviating the medical problems that affect the brain's health, and to attempts to fathom its fundamental neural mechanisms. Emboldened by their growing understanding of how the brain works, however, scientists are now investigating the relationship between the brain, human consciousness and a range of intangible mental experiences.

Craig Kinsely, an expert in psychology and neuroscience at the University of Richmond in Virginia, called the new study "intriguing."

"People have been tickling around the edges of consciousness, and this sort of research plunges in," Kinsely said. "There is the quandary of whether the mind created God or God created the mind. This is going to shake people up, but (any conclusion) is very premature."

Vilayanur Ramachandran, the senior scientist involved in the experiment and the director of the center for brain and cognition at UC San Diego, said, "We are skating on thin ice. We are only starting to look at this.

"The exciting thing is that you can even begin to contemplate scientific experiments on the neural basis of religion and God."