Friday, March 30, 2007

رويارويي انگليس با ايران

If Iranian sailors entered British waters, the British would arrest the Iranians. The Iranians would then protest that they had not been in British waters; but the British public would not believe that.That is exactly what has happened but in reverse. So what should be done? Nothing. It'll all blow over.
.
E Taylor, PARIS
.Recommended by 500 people
.
Stop importing Iranian pistachio nuts.I believe it's their third largest export after Oil and Terrorism.That'll show them! We're so weak. What has Great Britain become when some third rate nation run on a medieval ideology, can toy with us and face no consequences. This is the second time they've done this. The left will find a way to support Iran over this incident. Have no doubt.
.
The Ellitist
Recommended by 402 people ..
.
Come on Brits, we love you guys. You are our brothers. Show some backbone. Stop the self-loathing and moral relativism. The Iranian regime is a threat. They want us to pull out of Iraq so that they can wield a sphere of influence from Iran to Lebanon, a Shiite Caliphate.They are enriching Uranium to develop Nuclear Weapons (why do they need Nuclear energy when they are sitting on oil?).If we leave the Middle East another energy hungry nation (Russia or China perhaps) will only take our place
.
Todd, Harrisburg, Pa, USA
.Recommended by 331 people
.
.
من آدم نژاد پرستي نيستم ولي خداييش اين انگليسيها خيلي باد تو دماغشون دارن
.
من گاهي اوقات آن لاين تو اينترنت تخته بازي ميكنم..... جالبه بيشتر كساني كه تخته آن لاين بازي ميكنن مال انگليس هستن ...چون تو بازي نشون ميده كه طرف مقابل از كدوم كشوره ... باور كنيد بيش از هشتاد درصد از انگليسيها مي بينن كه دارن مي بازن بازي را نصفه كاره ول ميكنن و ميرن ... بندرت پيش اومده كه ببينم يك انگليسي با علم اينكه داره ميبازه تا آخر بازي كنه... تازه مليت منو تو كامپيوتر استراليايي نشون ميده نه ايراني
.
چند روزه دارم نظرات خوانندگان بي بي سي انگليسي رو راجع به موضوع ملوانهاي انگليسي مي خونم... تا حالا هجده هزار نظر فرستادن ... بد نيست شما هم صد تا از اين نظرات رو بخونيد و ببينيد اين انگليسيها از چه جايگاهي به ايرانيا و اين موضوع نگاه ميكنن .. اينجا رو كليك كنيد و نظرات آقايون و خانمهايي كه ميخوان دموكراسي واسه خاور ميانه بيارن بخونين... عمدتاً حرف جنگ با ايران و گوشمالي دادن ايران و اين حرفاست... يكي نيست بگه ايران كه يك موجود قائم بذات نيست بلكه توش 70 ميليون زن و مرد و بچه زندگي ميكنه... اينا رو ميخواين بكشين واسه اينكه بگين نه ما تو محدوده آب هاي ايران بوديم يا نبوديم ! عجب نوع دوستي جالبي... اگه شد او نظراتي رو بخونيد كه خواننده هاي ديگه سفارش به خوندنش كردن.. اوليش اينه من به ايران 36 ساعت وقت مي دهم يا اعلان جنگ مي كنم، خيلي ساده و راحت... اين نظر رو تا حالا 752 نفر تاييد كردن و بيشترين تاييديه رو از خوانندگان داره
.
جالبه كه با وجود اينكه تا حالا دو تا ملوان اعتراف كردن كه از آب هاي ايران گذشتن بازم اينا ميگن تحت فشار بودن و اين حرفا! واقعاً راست ميگن اگه آدم اشتباهش رو قبول كنه يك بار اشتباه كرده ولي اگه همش توجيه بياره به ازاي هر توجيه، يك اشتباه ديگه مرتكب شده
.
يه موضوع ديگه كه منو ناراحت كرد ورود سازمان ملل تو اين قضيه بود... خداييش اين آمريكاييها و انگليسي ها سازمان ملل رو هم به گند كشيدن و آلت دستشون كردن... جالبه كه بدونيد مقروض ترين كشور به سازمان ملل آمريكا هستش و آمريكا بدهي هاشو به سازمان ملل پرداخت نمي كنه..... خداييش اين همه فقر و بدبختي و گرسنگي تو دنيا هست و سازمان ملل واسه اونا قطعنامه نميده... هر موردي كه واسه ايران پيش مياد، زرتي سازمان ملل مي پره وسط ميگه منو كجا ميبرين
.
همين انگليس زمان مصدق به شوراي امنيت شكايت كرده بود كه ايران مي خواهد نفتش را ملي كنه و اجازه همچين كاري رو نداره... جل الخالق.. حرف غير منطقي تر از اين تو دنيا هست؟

Wednesday, March 28, 2007

شهين و تيمور


تو كامپيوترگشتم ، جديدترين عكسي كه با آقا بهرام داشتم اين بود كه قبل از اومدنم به استراليا تو فرودگاه باهاش گرفتم. پيمان بد جنس هم يك جفت شاخ رو سرمون گذاشته
.
براي اونايي كه تو ايران اين مطلب رو ميخونن معرفي بهرام شايد بي فايده باشه ولي بهرحال بهرام يكي از برترين كاريكاتوريست ها و انيماتوريست ها تو ايرانه
.
انيميشن هاي راهنمايي رانندگي رو تو ايران همه ميشناسن ولي حدود يكسالي هست كه بهرام يك پروژه به اسم شهروندي داره كار ميكنه كه گويا پربيننده ترين برنامه تلويزيون تو سال گذشته تو ايران بوده
.
خوشبختانه كار خوبي كه كردن اينه كه انيميشن ها شهروندي رو تو اينترنت گذاشتن كه منم لينكش رو تو وب لاگ آوردم..اسم سايتش شهين و تيموره... بهرحال اگه مي خواهيد يكسري انيميشن خنده دار ببينين اينجا رو كليك كنيد
.
من يك لينك جديد هم گذاشتم تا بتونيد بي بي سي رو بدون فيلتر از ايران ببينيد... اونم لينكش اينه. اونايي كه ايران با اين لينك وارد بي بي سي ميشن لطفاً به من بگن كه ميتونن برن تو سايتش يا نه
.
راستي بهرام وب سايت شخصي هم داره اگه دوست داشتيد اونجا هم يك سري بزنيد... لينكش اينه
.
مواظب خودتون باشيد ... زياد به اينو اون غر نزنيد.. آدما صبح كه از خواب بلند ميشن خودشون تصميم ميگيرن كه روز خوبي داشته باشن يا بدي

Monday, March 26, 2007

تلويزيون استراليا

اينجا برنامه هايي كه از تو تلويزيون پخش ميشه خيلي جالبه و واقعاً برخلاف اون تصويري هستش كه از غرب تو ماهواره هاي ايران ميشه ديد
.
تو اين شش يا هفت تا كانال تلويزيوني كه اينجا هست من هنوز نشده كه بشينم يكي دو ساعت شو ببينم. يادم مياد شنبه ها يا يك شنبه ها صبح يك شو پخش ميكردن كه يك روز توش اين آهنگ شكيرا پخش شد.. چند روز بعد يك برنامه پخش كردن كه توش راجع به اين آهنگ كه واسه بچه ها تحريك آميزه و اصلاً ساعت پخش اين شو در زمان مناسبي نيست و... بحث شد و نميدونم كه ساعت پخش رو عوض كردن يا نه
.
ايرادي كه به تلويزيون اينجا ميشه وارد كرد اينه كه چيزي به آدم اضافه نميكنه ولي تو اينجا هدف تلويزيون فقط سرگرميه نه چيز ديگه.. البته اينجا يك كانال وجود داره كه بيشتر مسائل روشنفكرانه رو توش مطرح مي كنه وبيشتر برنامه هايي كه نشون ميدن ارزش ديدن داره
.
برخلاف ايران كه بيشتر تلويزيون در خدمت مقاصد سياسي هست، اينجا بيشتر در خدمت مردم هستش. و دائماً عملكرد دولت زير تيغ انتقادات تلويزيون هست... واي به حال كسي كه از جايگاهش سوء استفاده كنه.. اينجا واقعاً بيرحمانه رسانه ها " تنبونش رو در ميارن" و يك كاري ميكنن كه طرف خودش رو دار بزنه
.
البته اين انتقادات فقط متوجه اماكن دولتي نيست و تمامي مشاغل رو شامل ميشه.. چه يك آژانس معاملات املاكي باشه چه يك فروشگاه و حتي يك آدم كه " زرنگ" بازي در بياره و يك جورايي مردم رو سر كيسه كنه.... واقعاً آبرو حيثيتش ميره و ديگه نمي تونه سرش رو تو جامعه بلند كنه
.
يكي ديگه از كاراي مثبت تو تلويزيون اينجا،‌ بالابردن ارج تمامي مشاغل تو جامعه هستش. تو ايران فقط دنبال برنامه درست كردن واسه دكتر مهندسا بودن ولي اينجا به زحمات تمامي كسايي كه تو جامعه به مردم خدمت ميكنن توجه ميكنن و واسشون برنامه درست ميكنن... مثه آتش نشانا يا مرزبان ها ،‌يا كارمنداي گمرك يا ناجيان غريق و.... دقيقاً مشاغلي كه تو ايران پشيزي واسش ارزش قائل نيستن اينجا مورد احترامه... و جالبه كه با مدير مجموعه هم سر و كار ندارن بلكه اون آدمايي رو نشون ميدن كه كاراي مردم رو رفع و رجوع ميكنن
.
تو ايران اگه واسه مشكل توالت گمرك بخوان برنامه درست كنن بايد با رئيس كل گمرك حرف بزنن.. اگه ميخوان راجع به معضل آشغال تو يه محله صحبت كنن شهردار منطقه حرف ميزنه و همه چيز بايد از كانال مسئولان رده بالا باشه ولي اينجا اين حرفا نيست و هر كس حق اظهار نظر داره و ميتونه از كاري كه ميكنه دفاع كنه و يا راجع به شغلش صحبت كنه
.
من ميتونم بگم كه شايد هفتاد درصد رسانه هاي اينجا در خدمت مردمه و نقش اطلاع رساني داره ولي چونكه همه چي تو ايران سياسي هستش ، تلويزيون هم سياسيه و محل تخريب اينو اونه و شايد 10 درصد به درد ودل مردم ميرسه.
.

Wednesday, March 21, 2007

سال نو مبارك

چند فرهنگي بودن خيلي خوبه. پنجشنبه جمعه كه ايران تعطيله خب ما هم تعطيليم. شنبه يكشنبه هم كه اينجا تعطيله خب ما مجبوريم كه تعطيل باشيم... عيد نوروز و عيد قربان و عيد مبعث و روز زن و روز مرد و بگير برو جلو... اينجا هم روز استراليا و ايستر و ... با مرخصي استحقاقي يكماه تو ايران و يكماه تو اينجا و با مرخصي استعلاجي و اينا حساب كنيد ما فعلاً همش تعطيليم
.
عيدتون مبارك و همواره شاد باشيد . هر چي فكر كردم بعنوان هديه نوروز چي بهتون بدم عقلم قد نداد تا اينكه تصميم گرفتم يك آهنگ شمالي توپ بهتون تقديم كنم
.
اينجا رو كليك كنيد تا يك آهنگ قاسم آبادي شاد رو گوش كنيد و حالشو ببريد. اميدوارم رقصتون نگيره
.
سال نو مبارك

Monday, March 19, 2007

متن سخنان دکتر مصدق در شورای امنیت

دکتر مصدق دوشنبه ۱۵ اکتبر ۱۹۵۱ (۲۱ مهر ۱۳۳۰)در جلسه شورای امنیت سازمان ملل حاضر شد و این مطالب را به عنوان دلایل ملی شدن نفت شخصا ابراز داشت.
.
هم میهنان من فاقد وسایل اولیه و ضروری زندگی اند و سطح زندگی آنها احتمالاً از جمله ی پایین ترین سطوح زندگی در دنیاست. بزرگ ترین منبع طبیعی ما نفت است. این نفت باید منبع کار و غذای مردم ایران باشد. بهره برداری از آن باید به نحو مناسبی در اختیار صنعت ملی ما قرار گیرد و درآمد حاصل از آن باید به نحو مناسبی در اختیار صنعت ملی ما قرار گیرد و درآمد حاصل از آن باید صرف بهبود شرایط زندگی مردم ما شود. با این حال، صنعت نفت که اکنون تشکیلاتی پیدا کرده، عملاً هیچ کمکی به رفاه مردم یا پیشرفت فنی و یا توسعه ی صنعتی کشور من نکرده است، دلیل آن هم این است که پس از ۵۰ سال بهره برداری از آن توسط یک شرکت خارجی، ما هنوز به اندازه ی کافی تکنسین ایرانی در اختیار نداریم و مجبوریم از کارشناسان خارجی دعوت به کار کنیم. اگر چه ایران در تأمین نفت جهان نقش چشمگیری ایفا می کند و طی نزدیک به پنجاه سال جمعاً سيصد و پانزده میلیون تن نفت تولید کرده، کل منافع آن بنا به محاسبات شرکت سابق نفت، فقط یک درصد میلیون پوند استرلینگ بوده است. برای این که تصوری از رقم منافع ایران از این صنعت عظیم به دست دهم، باید بگویم که در سال ۱۹۴۸ ، طبق محاسبات شرکت سابق نفت انگلیس و ایران، درآمد خالص آن از شصت و يك میلیون پوند تجاوز کرد. اما از این مبلغ ایران فقط نه میلیون پوند دریافت کرد و این در حالی بود که بيست و يك میلیون پوند از این سود فقط به حساب خزانه داری بریتانیا بابت مالیات درآمد واریز شد
.
در این جا باید اضافه کنم که جمعیت ساکن در منطقه ی جنوب ایران و اطراف آیادان، که بزرگ ترین پالایشگاه نفت جهان در آن قرار دارد، در شرایط فقر مطلق به سر می برند و از ابتدائی ترین ضروریات زندگی، محروم اند. اگر بهره برداری از صنعت نفت ما در آینده نیز همچون گذشته ادامه پیدا کند، اگر ما قرار باشد در همان شرایطی بمانیم که ایرانی صرفاً به کاردستی در حوزه های نفتی مسجد سلیمان، آغاجاری و کرمانشاه و در پالایشگاه آبادان ادامه دهد، و اگر استثمار گران خارجی همچنان و عملاً تمام درآمد ما را به خود اختصاص دهند، مردم ما برای همیشه در شرایط فقر و بینوایی باقی خواهند ماند. این ها دلایلی است که پارلمان ایران – مجلس شورا و سنا – را بر آن داشت که به اتفاق آرا رأی به ملی کردن صنعت نفت بدهد.بقیه مطالب توسط اللهیار صالح سفیر ایران در سازمان ملل بدلیل کسالت مصدق قرائت شد
.

الگويي براي نمايندگان فرهنگي ايران در خارج

والا ما از ايران اومديم استراليا تا كمتر حرص بخوريم ولي گويا نميشه
.
چند روز پيش اين خبر رو تو بازتاب خوندم. اول فكر كردم تيتر رو به مسخره زدن ولي نه اينجوري نبود . اين كارها رو براي نمايندگان فرهنگي ايران تو خارج الگو ميدونن
.
هيچي نگم بهتره ولي واقعاً آقايون شوت تشريف دارن. نمرديم و تفاهم نامه هاي فرهنگي رايزنهاي خارج از كشور رو خونديم
.
خدا ماها رو هدايت كنه

Wednesday, March 14, 2007

طب سنتي


داستان اول
همسر گرامي چند روز بود سرگيجه داشت . زوركي ديروز بردمش دكتر و پس از معاينه دكتر گفتش كه شايد مربوط به گوشش باشه و بايد بره اوديومتري و از اين حرفا. زود يك معرفي نامه نوشت واسه يك متخصص و ما هم زنگ زديم وقت گرفتيم تا بريم پيشش
.
داستان دوم
امروز رفته بوديم خريد.. داشتيم از يك جا رد ميشديم ديدم يك جا داروهاي طب سنتي چيني ميفروشن.. رفتيم تو وگفتيم يك چيزي واسه سر گيجه ميخواهيم ... يك خانم دكتر چيني متخصص طب سنتي بود... گفت ميخواهيد ويزيت شيد ..گفتيم چنده گفت ده دلار و قبول كرديم.... زبان انگليسي اصلاً نمي تونست خوب صحبت كنه .. نبض همسر گرامي رو گرفت و بعد با انگليسي دست و پا شكسته گفت دليل سرگيجه مال گردنته ... پا كامپيوتر زياد ميشيني ؟ جواب مثيت شنيد.. دستت هم گزگز ميكنه ؟ بازم جواب مثبت بود.. گفت يك خرده ورزش گردن كن و اين جوشانده رو هم بخور خوب ميشي... ايني كه ميبينيد عكس داروهاي گياهي اين جوشانده هستش... اينا وعده يك روزه... خيلي خوشگله .... همه چي توش هست.. شايد باورتون نشه تنه درختم توش بود.توپ توپه
.
.
.داستان سوم
مادر گرامي چهار هفته پيش تو ايران فشارش بالا پايين ميرفت. گويا كار بجايي رسيده بود كه چند روز بيمارستان بستري بود...بعدش كه مرخصش كردن بازم حالش بد بود... يك دفعه فشار ميرفت بالاي بيست و يا مي افتاد زير ده... ما از اينجا زورش كرديم كه بره پيش دكتر ناصري كه واقعاً اعجوبه اي تو طب سنتي ايران هستش... خلاصه رفته بود پيشش و اونم معاينه كرده بود و عرق شاتره و يكسري داروي گياهي داده بود و حاج خانم از اون روز تا حالا فشارش بالا پايين نميره و حالش خوب شده
.
نتيجه اول

.
واسه اوديومتري بايد سيصد وچهل دلار پياده ميشديم و واسه طب چيني با يك خروار داروهاي گياهي همش شد پنجاه و دو دلار
.
نتيجه دوم
.
قريب به مضمون خدا تو قرآن ميگه اگر بدانيد در هر گياهي خواص درماني براي شما وجود دارد
.
نتيجه سوم
.
اگر زياد مريض ميشيد.. خوب نميتونيد بخوابيد .. زياد عصباني ميشيد.. همش كلافه هستيدو.... حتماً يك دكتر طب سنتي گير بياريد بريد پيشش
.
نتيجه چهارم
.
يك داروي گياهي دوستان ما تو ايران طراحي كردن كه فقط هشت تا از ده تا بيماران سرطاني كه علم نوين پزشكي از اونا قطع اميد كرده بودن رو خوب كرده و به زندگي برگردونده...اگر كسي از فك و فاميلاتون سرطان گرفته به من پيغام بديد كه كمكش كنيم
.

نتيجه پنجم
.
عسل و زيتون زياد بخورين گامبوها

كوه

خدا اين دوست خوب رو ازمون نگيره
.
فكر بد نكنيد بابا .. اين مهران رو ميگم كه باني خير شد ما رو برد كوه.... جاتون خالي 4 نفر بوديم ..محمد و وحيد هم بودن.. خيلي خوش گذشت
.
وسط راه با اين دو نفر استراليايي آشنا شديم.. آدم و آلكس.... مثه همه ايروني ها داشتيم ديوونه بازي در مي آورديم كه اينا از راه رسيدن و تو خنده هاي ما شريك شدن ... و بعدش باقي راه رو با هم گز كرديم.. تا حالا با ايروني جماعت برخورد نكرده بودن و فكر نميكردن كه اينقدر خونگرم باشيم...مثه همه ايرونيا كه يك خارجي رو مي بينن ولشون نمي كنن من هم قرار شد ازشون يك گزارش بگيرم و واسه بي بي سي بفرستم.. راجع به اينكه نظرتون راجع به ايران و ايراني چيه؟
.

خدا قوت آقا مهران كه ما رو بردي ددر! ضمناً اين پيكاسا چه امكاناتي داره .. چه بلاهاي جالبي ميشه سرعكسا آورد
.
مواظب خودتون باشين و اينقدر سر مسائل بيخود لجاجت نكنيد ... ما رو هم دعا كنيد اگه بلديد .. اگه هم بلد نيستيد بريد ياد بگيريد و ما رو بعدش دعا كنيد... اگه هم حال نداريد كه بريد ياد بگيريد به جهنم اصلاً دعامون نكنيد

Friday, March 09, 2007

باور

بنظرم يكي از مهمترين چيزا تو دنيا "باور داشتن" هستش. بنظر كار خيلي ساده اي مياد ولي اينجورا نيست
.
آدما اگه باور داشته باشت كه اون هوالرزاق هستش ديگه اينقدر بيخود بدو بدو نمي كنن. آدما اگه باور داشته باشن اون هوالشافي هستش ديگه دست به دامن اينو اون نميشن . آدما اگه باور داشته باشن او هوالجميل هستش،‌ ديگه شايد هيچ زيبايي به چشمشون نياد
.
باور داشتن خيلي كار سختيه

Wednesday, March 07, 2007

مستند بي بي سي راجع به ايران

امشب داشتم مستندي كه بي بي سي درباره ايران درست كرده بود رو ميديدم. اگر اينترنت پر سرعت دارين حتماً ببينين فكر كنم خيلي بهتون ميچسبه
.
حيفم اومد از دو تا شخصيت فيلم چيزي ننويسم. اين شخصيت ها جفتشون تو حاشيه فيلم قرار داشتن و ولي واسه من نماد دو قشر آدماي امروزي ايران هستن
.
يكي از اونا مجيد راننده تاكسي بود. كسي كه با اون تاكسي قراضه اش گزارشگر بي بي سي رو اينور و اونور ميبرد. قلب اين آدم مثه آب روشن بود و نشونه يك ايراني واقعي بود. درسته كه اعتراف ميكنه كه 24 سال معتاد بوده و آخرش ترك كرده ولي صفاي اين آدم به همه فيلم ميارزيد. سيگار كشيدنش، آب يخ تعارف كردنش، خورشت فسنجون جلوي مهمون گذاشتنش . مودب بودنش .من مطمئنم پولي كه اون بابت مخارج پذيرايي از گزارشگر بي بي سي متحمل شده بود برابر پول يك هفته مسافر كشي تو تهران بود. اين آقا مجيد نشونه يك ايراني محنت كشيده بود. آدمي كه جامعه اونو به قمار كشونده. معرفتش تا اونجا بود كه واسه گزارشگر تو پارك ملت تولد گرفت. از اين جور تيپا اينور آب پيدا نميشه و فقط در ايران ميشه ديد
.
شخصيت ديگه فيلم كه اتفاقاً اون هم يك جاهايي رانندگي كرد . مدير برنامه بنيامين خواننده پاپ ايراني بود. نمي دونم چرا منو ياد آدماي سودجو و نون به نرخ روز خور ايراني انداخت. از اون آدمايي كه دم از قانون ميزنن و فقط بهش زماني عمل ميكنن كه به نفعشون باشه.يكي نيست بهش بگه مرتيكه ! اگه تو حرف از قانون ميزني چرا اجازه كنسرت تو ايران بهت ندادن و رفتي سوئد كنسرت گذاشتي؟ يك بار ديگه نگاه كنيد ببينيد با چه شيطنتي از راه اندازي گروه خوانندگان زن حرف ميزنه و درحالي كه سوار بنز چند ميليونيش هست چه دم از عمل كردن در چارچوب قانون ميگه ... قهقه هاي آنچناني و با اون عينك مسخره اش مو به تنم سيخ ميكرد
.
بنظرم گزارش خوبي بود و گزارشگر تصوير خوبي از ايران نشون داد. شايد يكي از دلايلش اين بود كه ريشه مشترك با ايرانيا داشت و اون مسلمونيش بود. اون وقتي كه خودش را به احمدي نژاد داشت معرفي ميكرد ناخود آگاه گفت اهل سومالي هستم ونگفت انگليسي . و بنظرم به احمدي نژاد ميخواست بگه كه با اون ريشه مشترك داره
.
من حداقل دو بار تنم به صابون اين گزارشگراي غربي تو ايران خورده. كه اتفاقاً هر دو تاشون آمريكايي بودن. بطور اتفاقي چند وقت پيش گزارشي كه تهيه كردن رو تو اينترنت ديدم . جالب اين بود كه از مصاحبه با منم تصوير گذاشته بودن. البته از نيم ساعت حرف زدن، اون جاهايي كه بدردشون ميخورد رو وسط فيلم گذاشت
.
اينجا رو كليك كنيد . بعدش بالاي صفحه يك كليك ديگه كنيد تا اون فيلم رو هم ببينين

Tuesday, March 06, 2007

The BBC Brand New Documentary on Iran

Rageh Omaar embarks on a unique journey inside what he describes as one of the most misunderstood countries in the world.

Click on this link to watch the documentary...I am sure you enjoy watching it