Thursday, October 19, 2006

خارشهاي روشنفكرانه

خيلي وقت بود كه نه يه كتاب درست حسابي خونده بودم نه فيلم سينمايي ايراني ديده بودم. امروز رفتم كتابخانه ايرانيان ، كتاب سووشون رو گرفتم و فيلم زير پوست شهر مال رخشان بني اعتماد.خدا اموات علي رو هم بيامرزه كه يك ويديوي وي اچ اس جا گذاشت خونمون ! مي خواستم برم پينگ پنگ غلغلكم اومد گفتم بزار يك خرده فيلم رو ببنيم بعد برم . اوله فيلم رو ديدن همانا و قيد پينگ پنگ رو زدن همان
.
فيلم قشنگي بود و دلم كلي گرفت . اگه نديد ببينيد تا يك خرده شما هم دلتون بگيره ! بحث پيرامون موضوعاتي كه فيلم مي پردازه زياده ولي تو يكي دو جمله بايد بگم كه حق ما ها از دنيا ايني نيست كه بايد باشه. ما ها مثه يك فقيري ميمونيم كه تو يك خرابه زندگي ميكنه و زير جايي كه هر روز ميشينه يه گنجه. چه زماني مي خواد حاليش شه و زيرش رو بكنه و گنج رو پيدا كنه خدا ميدونه
.
ما تا كي ميخوايم زوركي همديگر رو بهشت بفرستيم نمي دونم. تا كي مي خوايم واسه ديگران هم زندگي كنيم نميدونم. تا كي ميخوايم واسه خوشايندي ديگران هم حرف بزنيم من نميدونم . واقعاٌ حق ايرانيا فقر نيست. ماها همه چي داريم و هيچي نداريم و زندگيمون شده بدو بدو. از صبح تا شب مي دوييم واسه هيچي، شبا هم همش خواباي هچل هفت بدو بدوي روزمون رو مي بينيم
.
من خوشحالم كه اومدم اينور آب . حداقل يه مجالي پيدا كردم كه از بيرون ايران رو ببينم. آدم وقتي كه اينجاست مي فهمه كه رفاه نسبي واسه تمام اقشار جامعه يعني چي. مي فهمه عدالت نسبي يعني چي. وقتي مقايسه ميكنم مي بينم صدها سال فاصله داريم .
.
تو قرآن اومده كه اون دنيا خدا از بنده اش ميپرسه كه دنيا رو چگونه ديدي، اگه بگه همش ظلم بودو ستم ميگه مگه زمين خدا پهناور نيست چرا يه جاي ديگه نرفتي؟ رب المشرقين والمغربين. واسه سلامتي حاجاقا صلوات بفرست

No comments: