Saturday, January 13, 2007

مولانا




شاعرسوری، محمد ماغوط که در سال جاری در گذشت شعري داره بدين مضمون

.

آیا من وطنی هستم که نیازمند مرزست؟

یا مرزی هستم نیازمند وطن

.


تا يونسكو سال 2007 را به اسم مولانا گذاشت تركيه، افغانستان و ايران بجان تابعيت مولانا افتاده اند و هر كدوم اونو بسمت خودشون مي كشن تا به دنيا ثابت كنن كه مولانا يا افغاني يا ترك يا ايرانيه

.

تو خبرها اومده بود كه تركيه قراره يه فيلمي سينمايي با كمك هاليوود راجع به مولانا بسازه ، افغانستان هم در تدارك برگزاري مراسم بزرگداشتي براي مولانا است و از برنامه هاي ايران نيز بي خبرم... ولي بنظرم ايران نيز براي اينكه از قافله عقب نمونه يه كارايي داره ميكنه

.

واقعاً تو اين حال و روز دنيا كدوم موضوع مهمتره..... اينكه موطن مولانا بر اساس زادگاهش در افغانستان يا محل دفنش تو تركيه تعيين بشه يا اينكه انديشه هاي اون كه جهاني هستن مهمه

.

ديشب با يك دوست چيني راجع به كنفوسيوس صحبت مي كردم و او زياد آشنا به انديشه هايش نبود ... وقتي راجع به ديدگاه چينيا،‌آي چينگ وبه ويژه كنفوسيوس صحبت مي كردم غير مستقيم فهميد كه فعلاً كنفوسيوس ايرانيه نه چيني

.

بنظرم مهم اينه كه شعر و انديشه مولانا مخاطب خاص خودش رو تو دنيا داره... هر كسي كه تو دنيا پيرو انديشه هاش باشه ميشه گفت كه الان مولانا اون جاييه و داره اونجا زندگي ميكنه

.


ما ها بيخود چسبيدم به پوست و گوشت آدما و ميخواهيم اونا رو مايملك خودمون كنيم..... بنظرم اينا اصلاً مهم نيستن... آدماي بزرگ متعلق به يك كشور يا يك دين خاص نيستن بلكه متعلق به بشريت هستن... وبيشتر تعلق به كسايي دارن كه به نصايح و تجربياتشون گوش ميكنن و سعي ميكنن كه بهشون عمل كنن

.

من ايراني كه تا حالا چهار خط شعر مولوي را نخوندم الكي پز ميدم مولوي ايرانيه خوب كه چي ؟ واسه من و تو، ايراني بودن يا نبودن مولانا چه فرقي ميكنه؟ عجب گيري افتاديما

2 comments:

Anonymous said...

به یاد دارم در فیلم بیمار انگلیسی یک همچین مزمونی بود..ا
اینکه این مرزها نیست که کشورها رو معین می کند.. می گفت ما انسانها کشورها هستیم
.... هرکجا هستم باشم
...آسمان مال من است
...پنجره، فکر ، هوا ، عشق، زمین مال من است

Zohreh said...

همینه دیگه.. ایرانی جماعت و هارت و پورتش
....